ویس و رامین

     رامین در آن جا با دختری به نام « گل » از شاهزادگان ازدواج کرد اما گل هیچ گاه نتوانست جای ویس را بگیرد و رامین دوباره با وساطت دایه و یادآوری پیمان وفاداری خود به نزد ویس بازگشت ویس و رامین تصمیم گرفتند حکومت را از موبد شاه بگیرند. رامین خزاین کاخ را به تاراج برد و حکومت مستقلی تشکیل داد و حکومت های اطراف را با خود متحد کرد و جنگی بین دو برادر درگرفت اما شاه قبل از شروع جنگ با حمله گراز کشته شد و رامین به پادشاهی رسید و ویس هم در مقام شایسته خود که ملکه بودن است باقی ماند. در این میان دایه ، واسطه ای است که همیشه حتی پس از ازدواج ، ویس را تنها نگذاشت و به خواست ویس ، طلسمی ساخت که بین موبد شاه و ویس جدایی ایجاد شود. همین دایه بود که انگیزه عشق رامین را در قلب ویس ایجاد کرد و ویس را از افسردگی و ناراحتی ازدواج با موبد نجات داد و در تمام روابط ویس و رامین ، همراه و پشتیبان آنها بود . اوست که پیشنهاد تصاحب تاج و تخت شاهی را به کمک رامین به ویس می دهد و سرانجام ویس را ملکه درباری ساخت که همسر دلخواه خود را به دست آورد.دایه از خوش زبانی ، کاردانی و جادوگری برای رسیدگی به اهدافش استفاده می کرد و در این راه از توهین و تنبیه شاه و دیگران هراسی نداشت . او دایه ای متعهد نسبت به ویس بود و شجاعانه تمام مصائب را تحمل کرد.

دانلود - 2300 تومان